اگر امید و خواب از انسان گرفته شود بدبخت ترین موجود روی زمین میشود. <<کانت>> اگر میخواهی خوشبخت باشی جز آنچه برایت مهیاست آرزو مکن. <<لارشفوگوله>> اگر ((فقط)) را باعث امیدواری و استقلال خود میدانید هرگز به آرزوی خود نخواهید رسید. <<هنری فورد>> امید آرزورحمتی است برای پیروان من:اگر امید نمیبود هیچ مادری فرزند خود را شیر نمیداد و باغبانی درختی نمی نشانید. <<حضرت محمد(ص)>> امید دارویی است که شفا نمیدهد اما درد را قابل تحمل میکند. <<مارسل آشار>> چنان زندگی کن که وقت مردن آرزو خواهی کرد وبا هرکس چنان رفتار کن که از او توقع داری. <<کنفوسیوس>> سودمند ترین داروها رها کردن آرزو هاست. <<حضرت علی(ع)>> |
برخیز و بیا بتا برای دل ما | حل کن به جمال خویشتن مشکل ما | |
یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم | زان پیش که کوزهها کنند از گل ما |
چون عهده نمیشود کسی فردا را | حالی خوش کن تو این دل شیدا را | |
می نوش بماهتاب ای ماه که ماه | بسیار بتابد و نیابد ما را |
قرآن که مهین کلام خوانند آن را | گه گاه نه بر دوام خوانند آن را | |
بر گرد پیاله آیتی هست مقیم | کاندر همه جا مدام خوانند آن را |
گر می نخوری طعنه مزن مستانرا | بنیاد مکن تو حیله و دستانرا | |
تو غره بدان مشو که می مینخوری | صد لقمه خوری که می غلامست آنرا |
هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا | چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا | |
معلوم نشد که در طربخانه خاک | نقاش ازل بهر چه آراست مرا |
مائیم و می و مطرب و این کنج خراب | جان و دل و جام و جامه در رهن شراب | |
فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب | آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب |
آن قصر که جمشید در او جام گرفت | آهو بچه کرد و شیر آرام گرفت | |
بهرام که گور میگرفتی همه عمر | دیدی که چگونه گور بهرام گرفت |
ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست | بی باده ارغوان نمیباید زیست | |
این سبزه که امروز تماشاگه ماست | تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست |
اکنون که گل سعادتت پربار است | دست تو ز جام می چرا بیکار است | |
میخور که زمانه دشمنی غدار است | دریافتن روز چنین دشوار است |
امروز ترا دسترس فردا نیست | و اندیشه فردات بجز سودا نیست | |
ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست | کاین باقی عمر را بها پیدا نیست |
ای آمده از عالم روحانی تفت | حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت | |
می نوش ندانی ز کجا آمدهای | خوش باش ندانی بکجا خواهی رفت |
در کارگه کوزهگری کردم رای | در پایه چرخ دیدم استاد بپای | |
میکرد دلیر کوزه را دسته و سر | از کله پادشاه و از دست گدای |
در گوش دلم گفت فلک پنهانی | حکمی که قضا بود ز من میدانی | |
در گردش خویش اگر مرا دست بدی | خود را برهاندمی ز سرگردانی |
زان کوزهی می که نیست در وی ضرری | پر کن قدحی بخور بمن ده دگری | |
زان پیشتر ای صنم که در رهگذری | خاک من و تو کوزهکند کوزهگری |
گر آمدنم بخود بدی نامدمی | ور نیز شدن بمن بدی کی شدمی | |
به زان نبدی که اندر این دیر خراب | نه آمدمی نه شدمی نه بدمی |
گر دست دهد ز مغز گندم نانی | وز می دو منی ز گوسفندی رانی | |
با لاله رخی و گوشه بستانی | عیشی بود آن نه حد هر سلطانی |
گر کار فلک به عدل سنجیده بدی | احوال فلک جمله پسندیده بدی | |
ور عدل بدی بکارها در گردون | کی خاطر اهل فضل رنجیده بدی |
هان کوزهگرا بپای اگر هشیاری | تا چند کنی بر گل مردم خواری | |
انگشت فریدون و کف کیخسرو | بر چرخ نهاده ای چه میپنداری |
هنگام صبوح ای صنم فرخ پی | برساز ترانهای و پیشآور می | |
کافکند بخاک صد هزاران جم و کی | این آمدن تیرمه و رفتن دی |
ضدحال یعنی وقتی یه قرار لطیف تو اینترنت داری کانکت نشی!
ضدحال یعنی وقتی منتظر فیلم مورد علاقت هستی برق بره!
ضدحال یعنی بعد از کلی مصیبت که بابات برات موبایل ثبت نام کرده همه سیمکارتا بیاد جز مال تو!
ضدحال یعنی روز تولدت دوست پسرت جلوی دوستات فقط یه شاخه گل بهت بده و تو هم جلو همه سوسک بشی!
ضدحال یعنی دوست دخترت رو بیرون با یه پسر دیگه ببینن!
ضدحال یعنی یه جلسه سر کلاس نری فقط همون یه جلسه استاد حضور غیاب کنه!
ضدحال یعنی با شکم گرسنه بری تو صف ژتون تموم کرده باشن!
ضدحال یعنی یه هفته قبل از اینکه جشن تولد بگیری خاله مامانت فوت کنه!
ضدحال یعنی قبض تلفن بیاد ....... تومن!
ضدحال یعنی بعد از کلی مخ زدن تو اینترنت همینکه بیای به نتیجه برسی اشتراکت تموم بشه !
ضدحال یعنی با.۹.۷۵ افتادن!
ضد حال یعنی یه مانتو خوشگل بخری همون روز اول گیر کنه به صندلی پاره بشه!
ضدحال یعنی صبح ساعت ۷ بری سر کلاس استاد نیاد!
ضدحال یعنی شرطی بیدل بزنی امتیازت بشه ۲۵!
ضدحال یعنی بعد اینکه کلی افه زبان اوومدی نمره زبانت بشه۱۰
ضدحال یعنی داداش کوچیکت ۲شاخه مودمو اشتباهن بزنه تو پریز برق!
ضد حال یعنی بری عروسی خانمها و اقایون جدا باشن!
ضدحال یعنی تو اتاقت فیلم نگاه میکنی همینکه میرسه جای.........مامان بیاد تو!
ضدحال یعنی هیستوری پاک نکنی همه ایمیلاتو داداشه فضولت بخونه!
ضدحال یعنی نفر ۱۱کنکور شدن!
ضدحال یعنی کارگردان شدن حنا مخملباف!
ضدحال یعنی خواننده شدن میناوند!
ضدحال یعنی حسنی امام جمعه ارومیه!
ضدحال یعنی پژو آردی!
ضدحال یعنی فیلم ژاپنی!
.ضدحال یعنی کالر آی دی داشتن!
ضدحال یعنی عشق یه طرفه!
ضدحال یعنی گل خوردن دقیقه ۹۰!
ضدحال یعنی صبح روزی که با دوستات میخوای بری کوه بارون بیاد!
ضدحال یعنی از سرویس دانشگاه جا موندن!
ضدحال یعنی با ماشین بابا جریمه شدن!
ضدحال یعنی سلام کنی جوابتو ندن!
ضدحال یعنی عینکت سر جلسه امتحان بیفته زمین بشکنه!
ضد حال یعنی سر جلسه امتحان خدکارت تموم بشه!
ضدحال یعنی با دوست دخترت بری کافی شاپ دخترخالتو ببینی!
ضدحال یعنی تاکسی سوار شی وسط راه بنزین تموم کنه!
ضدحال یعنی دفترچه تلفنتو گم کنی!
ضد حال یعنی اونیکه خیلی دوستش داری رو نتونی ببینی!
این است یک عشق جاودانه
لحظه ایست عاشقانه
کلامیست صادقانه
پرسید چقدر مرا دوست داری ؟
سکوتی کردم . چند لحظه به چشم هایش خیره شدم ...
گفتم : دوستت دارم به آن اندازه ای که عاشقتم . عاشق یک عشق واقعی . عاشق تو ...
عاشقی که برای رسیدن به تو لحظه شماری می کند .
به عشق این لحظه های انتظار * دوستت دارم * .
به اندازه ی تمام لحظات زندگیم تا آخر عمر عاشقتم ...
به عشق اینکه تو را تا آخرین نفس دارم * دوستت دارم * .
به عشق اینکه گاهی با تو و گهگاهی به یاد تو . در زیر باران قدم میزنم . عاشق بارانم . . .
به عشق آمدن باران و به اندازه ی تمام قطره های باران * دوستت دارم * .
به عشق تو به آسمان پر ستاره خیره می شوم .
به اندازه ی تمام ستاره های آسمان * دوستت دارم * .
به عشق دیدنت بی قرارم . حالا که تو را دارم هیچ غمی جز غم دلتنگی ات در دل ندارم .
به اندازه ی تمام لحظات بی قراری و دلتنگی * دوستت دارم * . . .
من که عاشق چشم هایت هستم . عاشق گرفتن دست های مهربانت هستم
به عشق آن چشم های زیبایت * دوستت دارم * .
لحظه های عاشقی با تو چقدر شیرین است .
آن گاه که با تو هستم یک لحظه تنها ماندن نفس گیر است ...
به شیرینی لحظه های عاشقی * دوستت دارم * .
من که تنها تو را دارم . از تمام دار دنیا فقط تو را می خواهم . تو تنها آرزویم هستی ...
به اندازه ی تمام آرزو هایم که تنها تویی .
به اندازه ی دنیا که می خواهم دنیا نباشد و تنها تو برای من باشی
به اندازه ی همان تنهایی که یا تنها با تو هستم و یا تنها به یاد تو هستم . ای عشق من ...
ای بهترینم ... به عشق تمام این عشق ها * دوستت دارم * .
پرسیدم : به جواب این سوال رسیدی ؟
این بار او سکوت کرد .
و این بار او با چشم های خیسش به چشم هایم خیره شد ...
اشک هایش را پاک کردم و این سکوت عاشقانه هم چنان ادامه داشت ...
و من باز هم گفتم : به اندازه ی وسعت این سکوت عاشقانه که بین ما برپاست