ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
در مهربانی بی همتایی
و در همزبانی بی مثال
تو از قطره های شبنم صبحگاه نابتری
و از خورشید گرما بخش تر
تو را از بهاران جستجو کردم
تو از چشمه ساران جاری تری
به استواری کوه و به لطافت خیال کودکی میمانی
شمع از تو روشنی را آموخت
و دریا آرامش را از تو به ارث برد
وسعت سینه تو هامون را بیاد آرد و اشکهایت ترنم باران را
یاد تو جشنواره سرور را در قلبم بر پا میکند
شب زنده داریت و لالاییت پچ پچ آبشار را در گوش جانم میریزد
کدام شب تیره تو را از من ربود
و به بهانه ی بزرگی بزرگترین موهبت را از من گرفت
آه مادر آه مادر آه مادر
چه تنهایم بی تو چه بی قرارم بی تو
بعد از تو دیگر نیافتم آنچه را که عمرم برای آن گذشت
و افسوس . . . . . . . . . .
عالی بود...
مرسی
بالاخره به روز ...
اینه.....
تمام لغت نامه ها را هم که زیر و رو کنیم کلمه ای با محتوای مادر یافت نشدنیست..
لینک شدید با افتخار...
واقعا
شما هم همین طور
این موجود اونقدر عزیز و بزرگه که هیچ جوری نمیشه وصفش کرد.
مرسی از مطلبه قشنگت.
خواهش....