-
منتظر.....
پنجشنبه 7 مهرماه سال 1390 14:08
من منتظرت شدم ولی در نزدی بر زخم دلم گل معطر نزدی گفتی که اگر شود می آیم اما مرد این دل و آخرش به او سر نزدی
-
گفتی...........
سهشنبه 5 مهرماه سال 1390 12:32
گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن گفتی که نه ، باید بروم حوصله ای نیست پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت جز عشق تو در خاطر من مشغله ای نیست رفتی تو ، خدا پشت و پناهت به سلامت بگذار...
-
دلتنگی......
سهشنبه 29 شهریورماه سال 1390 13:36
من بودم و تو و یک عالمه حرف… و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد!!! کاش بودی و می فهمیدی وقت دلتنگی یک آه چقدر وزن دارد…
-
بدون شرح
شنبه 5 شهریورماه سال 1390 16:24
بگذار که من عاشق و دیوانه بمیرم از جام لبت نوشم و مستانه بمیرم من عاشق و دل خسته ی آن چشم سیاهم ای وای اگر بی تو در این خانه بمیرم با یاد تو ای ماه چه شب ها که سحر شد از سوز تمنّای تو این دل چو شرر شد افسوس که هرگز تو سراغم نگرفتی صد حیف که این عمرچه بیهوده هدر شد هر شب ز فراقت ره میخانه بگیرم شاید که نشان از تو ز...
-
بوته زار ( فاضل نظری )
دوشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1390 17:08
تا زره ای ز درد خودم را نشان دهم بگذار در جدا شدن از یار جان دهم همچون نسیم می گذرد تا به رفتنش چون بوته زار دست برایش تکان دهم دل برده از من آنکه ز من دل بریده است دیگر در این قمار نباید زیان دهم یعقوب صبر داشت و دوری کشیده بود چون نیستم صبور چرا امتحان دهم یوسف فروختن به زر ناب هم خطاست نفرین اگر تو را به تمام جهان...
-
دلتنگی...
یکشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1390 14:50
گریه نمیکنم نه این که سنگم گریه غرورمو به هم می زنه مرد برای رفع دلتنگیهاش گریه نمی کنه،قدم میزنه....
-
فاضل نظری
پنجشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1390 13:31
سفـر مگــو که دل از خود سفــر نخواهد کرد اگـر منـــم که دلـم بـی تـو سر نخــواهد کرد مـن و تــو پـنــجـــره هـای قـطار در سفــریـم سفـــر مـرا بـه تــو نـزدیــک تـر نخـواهـد کـرد ببــر بـه بـی هدفـی دسـت بـر کمان و ببیـن کجـاسـت آنـکـه دلــش را سپــر نخواهد کرد خبـــر تــریـن خبـــر روزگار بــی خبــری سـت خوشـا که...
-
شبای رفتن تو
دوشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1390 19:09
شبــــــــــــــــای رفتن تو شبای بی ستـــــــاره ست ببین که خـــــــــــــــــــــاطراتم بی تو چه پـــــاره پــــــــاره ست با هر نفس تو سینه، بغض تو، تو گلومــــــــــه با هر کی هر جا باشم، عکس تو روبرومـــــــــــــــه آخ که چقدر تنگـــــــــه دلم، برای اون شبـــــــــــامون کاشکی که اون عشق بشینـــــه دوباره تو...
-
گریه کردم........
دوشنبه 16 اسفندماه سال 1389 19:28
نشستم به بخت خودم گریه کردم دوباره به حال بدم گریه کردم عجب روزگاری ٬ عجب سرنوشتی به بخت بد و روزگار خودم گریه کردم ملک بودم و آدمی گشته ام و من زین که " آدم " شدم گریه کردم دروغ و دورویی ٬ وفا را ؟ نجویی چه دردی چه زخمی باز هم گریه کردم تنفر ز مهر و خیانت به پاکی من اما به حال دلم گریه کردم کجا شد مروت چه...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 29 بهمنماه سال 1389 13:30
سکوت کوچه های تار جانم، گریه می خواهد تمام بند بند استخوانم گریه می خواهد بیا ای ابر باران زا، میان شعرهای من که بغض آشنای آسمان گریه می خواهد بهاری کن مرا جانا، که من پابند پاییزیم و آهنگ غزلهای جوانم گریه می خواهد چنان دق کرده احساسم میان شعر تنهایی که حتی گریه های بی امانم، گریه می خواهد
-
که اولین غم من آخرین نگاه تو بود
سهشنبه 11 آبانماه سال 1389 18:40
چه شامها که چراغم فروغ ماه تو بود پناهگاهم شبم گیسوی سیاه تو بود اگر به عشق تو دیوانگی گناه منست ز من رمیدن و بیگانگی گناه تو بود دلم به مهر تو یکدم غم زمانه نداشت که این پرنده ی خوش نغمه در پناه تو بود عنایتی که دلم را همیشه خوش می داشت اگر نهان نکنی لطف گاهگاه تو بود بلور اشک به چشمم شکست وقت وداع که اولین غم من...
-
بازآ...
دوشنبه 3 آبانماه سال 1389 19:37
بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش وین سوخته را محرم اسرار نهان باش زان باده که در میکده عشق فروشند ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک جهدی کن و سرحلقه رندان جهان باش دلدار که گفتا به توام دل نگران است گو میرسم اینک به سلامت نگران باش خون شد دلم از حسرت آن لعل روان بخش ای درج محبت به...
-
روز دختر(ولادت حضرت معصومه)
شنبه 17 مهرماه سال 1389 18:09
زائری دل شکسته ام آه معصومه جان سلام دل به مهر تو بسته ام بانوی مهربان سلام ای ضریحت حریم مهر یاد سبزت شمیم دل نام پاکت نسیم مهر رحمت اسمان سلام روی تو قبلگاه دل لطف تو شمع راه دل آستانت پناه دل ای دل بی دلان سلام هرکه یکسردلش شکست از طبیبان نظر گسست آمد رشته بر تو بست ای امید جهان سلام هم شفا هم شفاعتی هم دعا هم...
-
روز مادر
پنجشنبه 13 خردادماه سال 1389 12:41
روز مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری! روز مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو ،دلواپسی! روز مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری ! روز مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد روز مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن او که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود روز...
-
کبوتر شد و رفت
جمعه 31 اردیبهشتماه سال 1389 14:09
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت زیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت چه تفاوت که چه خورده است غم دل یا سم آنقدر غرق جنون بود که پر پر شد و رفت روز میلاد ، همان روز که عاشق شده بود مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت او کسی بود که از غرق شدن می ترسید عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 11 اردیبهشتماه سال 1389 13:14
تو از دردی که افتادست بر جانم چه می دانی؟ دلم تنها تو را دارد ولی با او نمی مانی تمام سعی تو کتمان عشقت بود در حالی که از چشمان مستت خوانده بودم راز پنهانی فقط یک لحظه آری با نگاهی اتفاق افتاد چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی؟
-
غزلی از حامدعسگری
چهارشنبه 28 بهمنماه سال 1388 08:48
چگونه باشی و چشم از نگاه بردارم؟ چگونه از ته یک چاه ماه بردارم؟ چه فرق دارد وقتی همیشه می بازم سپید بردارم یا سیاه بردارم ؟ همیشه دلخوشی ام بوده بعد هر بازی یکی دو مهره به عمد اشتباه بردارم که تو برنده شوی از شکوه خنده ی تو برای دلهره ام سر پناه بردارم تو مثل قلیانی، لب گذار روی لبم به قدر ظرفیتم از تو آه بردارم به...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 آبانماه سال 1388 16:00
بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست بی هر لحضه مرا بیم فرو ریختن است مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست باز می پرسمت از مسئله دوری وعشق وسکوت تو جواب همه مسئله...
-
--داستان عاشقی گل شقایق از زبان خودش—
جمعه 24 مهرماه سال 1388 20:21
شقایق گفت :با خنده نه بیمارم، نه تبدارم اگر سرخم چنان آتش حدیث دیگری دارم گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی یکی از روزهایی که زمین تبدار و سوزان بود و صحرا در عطش می سوخت تمام غنچه ها تشنه ومن بی تاب و خشکیده تنم در آتشی می سوخت ز ره آمد یکی خسته به پایش خار بنشسته و عشق از...
-
به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد
جمعه 10 مهرماه سال 1388 19:06
به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس سند عشق به امضا شدنش می ارزد گرچه من تجربهای از نرسیدنهایم کوشش رود به دریا شدنش می ارزد کیستم ؟ … باز همان آتش سردی که هنوز حتم دارد که به احیا شدنش می ارزد با دو دست تو فرو ریختنِ دم به دمم به همان لحظهی بر پا شدنش...
-
امیدو آرزو
چهارشنبه 1 مهرماه سال 1388 17:46
اگر امید و خواب از انسان گرفته شود بدبخت ترین موجود روی زمین میشود. <<کانت>> اگر میخواهی خوشبخت باشی جز آنچه برایت مهیاست آرزو مکن. <<لارشفوگوله>> اگر ((فقط)) را باعث امیدواری و استقلال خود میدانید هرگز به آرزوی خود نخواهید رسید. <<هنری فورد>> امید آرزورحمتی است برای پیروان من:اگر...
-
بعضی دیگر از رباعیات خیام
شنبه 13 تیرماه سال 1388 12:37
برخیز و بیا بتا برای دل ما حل کن به جمال خویشتن مشکل ما یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم زان پیش که کوزهها کنند از گل ما *** چون عهده نمیشود کسی فردا را حالی خوش کن تو این دل شیدا را می نوش بماهتاب ای ماه که ماه بسیار بتابد و نیابد ما را *** قرآن که مهین کلام خوانند آن را گه گاه نه بر دوام خوانند آن را بر گرد پیاله آیتی...
-
بعضی رباعیات خیام
چهارشنبه 13 خردادماه سال 1388 20:28
در کارگه کوزهگری کردم رای در پایه چرخ دیدم استاد بپای میکرد دلیر کوزه را دسته و سر از کله پادشاه و از دست گدای *** در گوش دلم گفت فلک پنهانی حکمی که قضا بود ز من میدانی در گردش خویش اگر مرا دست بدی خود را برهاندمی ز سرگردانی *** زان کوزهی می که نیست در وی ضرری پر کن قدحی بخور بمن ده دگری زان پیشتر ای صنم که در...
-
ضد حال یعنی چی؟؟؟؟
شنبه 9 خردادماه سال 1388 20:40
ضدحال یعنی وقتی یه قرار لطیف تو اینترنت داری کانکت نشی! ضدحال یعنی وقتی منتظر فیلم مورد علاقت هستی برق بره! ضدحال یعنی بعد از کلی مصیبت که بابات برات موبایل ثبت نام کرده همه سیمکارتا بیاد جز مال تو! ضدحال یعنی روز تولدت دوست پسرت جلوی دوستات فقط یه شاخه گل بهت بده و تو هم جلو همه سوسک بشی! ضدحال یعنی دوست دخترت رو...
-
چقدر منو دوست داری؟
جمعه 1 خردادماه سال 1388 19:24
این است یک عشق جاودانه لحظه ایست عاشقانه کلامیست صادقانه پرسید چقدر مرا دوست داری ؟ سکوتی کردم . چند لحظه به چشم هایش خیره شدم ... گفتم : دوستت دارم به آن اندازه ای که عاشقتم . عاشق یک عشق واقعی . عاشق تو ... عاشقی که برای رسیدن به تو لحظه شماری می کند . به عشق این لحظه های انتظار * دوستت دارم * . به اندازه ی تمام...
-
دست از سر ما بردار
چهارشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1388 20:30
دست از سر ما بردار ، کنار تو نمی مونم یه روز می گفتم عاشقم ، اما دیگه نمی تونم تقصیر هیچکس دیگه نیست ، قصه ی ما تموم شده حیف همه خاطره ها ، به پای کی حروم شده دروغ می گفتی که ، برم از بی کسی دق می کنی اشکاتو باور ندارم ، بی خودی هق هق می کنی یادم می افته لحظه ای که دست تو رو شد برام قسم می خوردی پیش من که جز تو عشقی...
-
رخ دلبر
شنبه 26 اردیبهشتماه سال 1388 20:11
دانی که چرا ز میوها سیب نکوست: نیمی رخ دلبر است و نیمی رخ دوست این زردی و سرخی که در او می بینی: زردیش رخ دلبر است و سرخیش رخ دوست. نازنینم! نمیدانم تو میدانی؟ دل من در هوای دیدنت بی تاب گردیده سراپای وجودم در فراقت آب گردیده ز هجرت دیدگانم همچو دریایی ز خون گشته غم و دردم فزون گشته و اکنون در میان بسترم چون شمع...
-
لحظه های عاشقی
چهارشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1388 20:15
تا کی بشینم منتظر تا خبری از تو بیاد دل دیگه طاقت نداره این انتظارو نمیخواد تا کی بگم بمون بمون تو این خیال نا تموم تا کی باید بهش بگم عمرشو پات کنه حروم تا کی باید گل بچینم بعد اونارو پرپر کنم تا کی تو این بهت غریت این انتظارو سر کنم تا کی باید عاشق باشم عاشق اون نور حضر تا کی باید خواب ببینم اما به رویام نرسم
-
فقط برای تو
جمعه 18 اردیبهشتماه سال 1388 20:15
ادامه ... --> ای نگاه مهر تو آینهء فردای من رنگ چشمانت عسل ریز است ای دریای من مثل گلهای سحر مثل کبوترهای عشق غرق شادی می شود با یاد تو رویای من نو بهار زندگی یک فصل از غمهای توست من غمت را دوست دارم ای گل زیبا من کاش می شد زندگی را عشق را مهربانی را هدیه میدادم به تو ای عشق بی همتای من
-
عشق بی همتا(مادر)
سهشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1388 20:01
می پرسم: می دونی؟! من چی؟! چی ام؟! می گی: آره، عاشقتم! می گی: عشق. می گی: عشق بازی. می گی: عاشقی! می گی: عاشقتم! می گی: منم دیگه! من با بغض می پرسم بهشت برای من که مادرم؛ تویی و مادران همه می دانند که بهشت برای این عشق پاداش کمیست... بهشتی که جز آناتی آنی از آن من نیست... رنج می برم بی منت، عشق می بری بی درخواست؛ تو...