-
[ بدون عنوان ]
شنبه 24 اسفندماه سال 1392 03:59
بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست بی هر لحضه مرا بیم فرو ریختن است مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست باز می پرسمت از مسئله دوری وعشق وسکوت تو جواب همه مسئله...
-
فاضل نظری
دوشنبه 5 اسفندماه سال 1392 01:56
به نسیمی همه راه به هم میریزد کی دل سنگ تو را آه به هم میریزد سنگ در برکه میاندازم و میپندارم با همین سنگ زدن، ماه به هم میریزد
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 19 بهمنماه سال 1392 03:47
درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند .. معنی کور شدن را گره ها میفهمند .. سخت بالا بروی ساده بیایی پایین .. قصه ی تلخ مرا سر سر ه ها میفهمند . یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن .. چشمها بیشتر از پنجره ها میفهمند ..
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 13 بهمنماه سال 1392 23:54
دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد نه التـــمـاس هـــایم را و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را… به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی درخـتـی از غــــرور کـاشـتم
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 بهمنماه سال 1392 22:37
فقط سوختنی نیست … خوردنی هم هست … من یک جنگل چوب سادگی ام را خورده ام …
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 دیماه سال 1392 21:08
این روزها من خدای سکوت شده ام خفقان گرفته ام تا آرامش اهالی دنیا خط خطی نشود... اینجا زمین است اینجا زمین است رسم آدمهایش عجیب است اینجا گم که میشوی بجای اینکه دنبالت بگردنن فراموشت میکندد.........
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 22 دیماه سال 1392 00:29
باز هم مثل همیشه که تنها میشوم… دیوار اتاق پناهم میدهد… بی پناه که باشی قدر دیوار را میدانی...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 16 دیماه سال 1392 02:14
کاش بودی و میفهمیدی وقت دلتنگی یک آه چه وزنی دارد! لطفاهی نپرس دلتنگی چه معنی دارد؟! دلتنگی معنی ندارد... درد دارد...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 دیماه سال 1392 17:31
دلتنگی چه حس بدی است.... تنهایی چه حس بدی است کاش... پاره ای ابر میشدم دلم مهربانی می بارید کاش نگاهم شرار نور میشد اشتی میدادش و که دوست داشتن چه کلام کاملی است و من... چقدر دلم تنگ دوست داشتن است!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 19 آذرماه سال 1392 18:15
گاهی سرسری رد شو.. زندگی کن… چرا که.. “دقت” .. “دق ات” میدهد..
-
منتظر...
سهشنبه 12 آذرماه سال 1392 21:41
منتظـــر بارانـــم… در خلوت کوچه هایم باد می آید اینجا من هستم ؛ دلم تنگ نیست…. تنها منتظر بارانم تا قطره هایش بهانه ایی باشند برای نمناک بودن لحظه هایم و اثباتی بر بی گناهی چشمانم!!!
-
باران...
جمعه 8 آذرماه سال 1392 02:32
نگــاه ساکت بــاران به روی صورتــم دزدانه میـلغـــزد ولی بــاران نمیدانند که من دریــایی از دردم به ظاهـــر گرچه میخـــندم ولی انــــدر سکوتـــی تلــــخ میـــ گریم . . .
-
...
چهارشنبه 6 آذرماه سال 1392 01:21
خدایا ... خیلی وقت است که دیگر خوش نمیگذرد ! فقط خوشم که دارد میگذرد ! می فهمی که ؟!!!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 آبانماه سال 1392 22:25
خدایــــا... آغوشت را امشب به من میدهـی؟ برایِ گفتــن چیزی نـدارم اما برایِ شنفتنِ حرفهای تو گوش بسیار . . . میشود من بغض کنمـــ تو بگویـی : مگر خدایت نباشـد که تو اینگونهــ بغض کنـی. . . می شود من بگویم خدایا ؟ تو بگویــی: جانِ دلم . . . می شود بیایــی؟
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 25 آبانماه سال 1392 20:27
ﺷـــﺎﯾــــــــﺪ ﺩﻝ ﺑـــِــﮑــَـــﻨـــَـــﻢ... . . . . . . . . . . ﺍﻣـــــــﺎ ﺩﻝ ﻧــِــﻤﯿــﺸـﮑــَـــﻨـــَـ ــﻢ
-
خیانت
شنبه 11 آبانماه سال 1392 04:03
دلت که پیش یکی باشد و تنت درآغوش دیگری هزاران خطبه هم که بخوانند.... بازخیانت است
-
باید باشد... و نیست
شنبه 11 آبانماه سال 1392 04:00
دلم برای یک نفر تنگ است… نه میدانم نامش چیست… و نه میدانم چه می کند… حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم… رنگ موهایش را نمی دانم… لبخندش را هم… فقط میدانم که باید باشد و نیست …
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 11 آبانماه سال 1392 03:51
قلبی دارم خسته از تپیدن مــــی گــــویــنــد ســـــاده ام ..! مـــی گـــویـــنـــد تــــو مــــرا با یــک نــگــاه .. یـــک لبـــــخـنـــد .. بــه بــازی میـــــگیــــری ..! مــــــی گـــــوینــــد تـــرفنــدهـــایت ، شـــیطنـــت هــــایت .. و دروغ هایـــت را نمــــی فهمــــم .. مــــــی گویند ســــاده ام ..! اما...
-
بادکنک...
شنبه 11 آبانماه سال 1392 03:50
اگه یه روز فرزندی داشته باشم، بیشتر از هر اسباببازی دیگهای براش بادکنک میخرم. بازی با بادکنک خیلی چیزا رو به بچه یاد میده. بهش یاد میده که باید بزرگ باشه اما سبک، تا بتونه بالاتر بره. بهش یاد میده که چیزای دوست داشتنی میتونن توی یه لحظه، حتی بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ مقصری از بین برن، پس نباید زیاد بهشون وابسته...
-
قلبم + تنهایی
شنبه 11 آبانماه سال 1392 01:46
به قلبم افتخار میکنم باآن بازی شد.... به آن خیانت شد.... سوخت و شکست..... اما به طریقی هنوز کار میکند.... .................................... ساعتها زیر دوش می نشینی به کاشی های حمام خیره می شوی غذایت را سرد می خوری ناهارها نصفه شب ، صبحانه را شام! لباسهایت دیگر به تو نمی آیند ، همه را قیچی می زنی! ساعتها به یک آهنگ...
-
سنگ قبر
جمعه 15 شهریورماه سال 1392 14:38
برسنگ قبرم بنویسید خسته بود اهل زمین نبود نمازش شکسته بود بر سنگ قبر من بنویسید شیشه بود تنها از این نظر که سراپا شکسته بود بر سنگ قبر من بنویسید پاک بود چشمان او که دائماً از اشک شسته بود بر سنگ قبر من بنویسید این درخت عمری برای هر تبر و تیشه دسته بود بر سنگ قبر من بنویسید کل عمر پشت دری که باز نمی شد نشسته بود
-
کجاست دست تو ؟ در دست کیست ؟ بی خبرم
دوشنبه 11 شهریورماه سال 1392 12:58
دلم گرفته و می خواهم آسمان باشم و یا هر آنچه ببارد بگو همان باشم چه سرنوشت بدی دارم ، عادتم دادند چهار فصل پیاپی فقط خزان باشم سرم به شانه دیوار آرزو بند است ولی چه فایده وقتی که نردبان باشم به این نتیجه رسیدم که قسمتم این است همیشه جای خودم فکر دیگران باشم دلی شکسته و چشمان خیس و تنهایی چگونه داشته باشم و شادمان باشم...
-
خدا......
پنجشنبه 7 شهریورماه سال 1392 18:30
روزهایی بدی در زندگی آدم می رسد، که هیچ کسی حتی نمی پرسد “خوبی؟ “ برای چنین روزهای بدی، نیاز به یگانه مهربانِ دلسوزی داری به شرطی که در روزهای خوب فراموشش نکرده باشی و نامش چه زیباست. . . خدا.!!!!!!!!
-
آخرین...
چهارشنبه 17 اسفندماه سال 1390 16:07
پایان شاید روزی برگشتم و شایدم...
-
خداحافظ..
پنجشنبه 24 آذرماه سال 1390 18:24
خداحافظ بهترین رویای من خداحافظ با من و از من جدای من خداحافظ گرچه دوست نمیدارمت از دل وجان دیگر ولی دلدار بی چون وچرای من خدا حافظ
-
,,,,
جمعه 18 آذرماه سال 1390 19:36
نه چتر با خود داشتی نه روزنامه نه چمدان ... عاشقت شدم! از کجا باید می فهمیدم مسافری؟...
-
عشق یعنی...
جمعه 4 آذرماه سال 1390 15:28
عشق یعنی مستی و دیوانگی عشق یعنی با جهان بیگانگی عشق یعنی شب نخفتن تا سحر عشق یعنی سجده با چشمان تر عشق یعنی سر به دار آویختن عشق یعنی اشک حسرت ریختن عشق یعنی درجهان رسوا شدن عشق یعنی سست و بی پروا شدن عشق یعنی سوختن با ساختن عشق یعنی زندگی را باختن عشق یعنی انتظار و انتظار عشق یعنی هرچه بینی عکس یار عشق یعنی دیده بر...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 30 آبانماه سال 1390 19:31
در جوانی غصه خوردم هیچ کس یادم نکرد در قفس ماندم ولی صیاد آزادم نکرد آتش عشقت چنان از زندگی سیرم بکرد آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد .................... تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 22 آبانماه سال 1390 20:09
خداوندا... خدایا... توهم میدانی و هم می توانی پس : خدایا از این زندگی راحتم کن... . . . . . خودکشی بهشت است وقتی که: زندگی برایت مثل جهنم باشد...
-
رویا...
چهارشنبه 27 مهرماه سال 1390 10:42
بی هیچ صدائی می آیند زمانی که نمی دانی در دلت یک مزرعه آرزو می کارند و... بی هیج نشانی از دلت می گریزند تا تمام چیزی که به یاد می آوری حسرتی باشد به درازای زندگی چه قدر بی رحمند رویاهـاا ...